متن آهنگ جانانه علی زند وکیلی
جانی وُ جانانه ای… چشمِ این کاشانه ای؛ اما پُر فسانه ای ♫♫♫
جانم به قربانت! ♫♫♫
می خرامی توی سر؛ میروی آسیمه سر… داری صد سودا، به سر! ♫♫♫
جانم به قربانت! ♫♫♫
بی محابا دلبری! هر کجا می نگری… دل وُ دین ها می بَری… ♫♫♫
جانم به قربانت! ♫♫♫
سیمین برِ بی مثال؛ دیگر هنگامِ وصال بگذشته از ماه و سال ♫♫♫
جانم به قربانت! ♫♫♫
التماست کردم؛ این بار جانا مده آزار، بازا… ببرم یار! بیا یار! بیا یار! بیا یار! ♫♫♫
آمدی جانم به قربانت؛ ولی می گریزی بی هدف! ♫♫♫
پیش از این رفتی؛ ولی باز آمدی… ♫♫♫
عمرِ خود کردی، تلف… ♫♫♫
آمدی جانم به قربانت؛ ولی می گریزی بی هدف! ♫♫♫
پیش از این رفتی؛ ولی باز آمدی… ♫♫♫
عمرِ خود کردی، تلف… ♫♫♫
خنده ها می نمودی… رهِ خود می پیمودی… دین وُ دل می ربودی… ♫♫♫
جانم به قربانت! ♫♫♫
می شدم آرامِ جان… می شدی نا مهربان! هم سخن، با دیگران! ♫♫♫
جانم به قربانت! ♫♫♫
بی محابا دلبری! هر کجا می نگری… دل وُ دین ها می بَری… ♫♫♫
جانم به قربانت! ♫♫♫
سیمین برِ بی مثال؛ دیگر هنگامِ وصال بگذشته از ماه و سال ♫♫♫
جانم به قربانت! ♫♫♫
علی زند وکیلی جانانه
درج نظر